توسط مارک جی اسپالدینگ، رئیس جمهور
ما می دانیم که می خواهیم روابط مردم با اقیانوس را بهبود بخشیم. ما میخواهیم مسیری را به سوی دنیایی هدایت کنیم که در آن وابستگی خود به اقیانوس را ارزش میگذاریم و این ارزش را در تمام روشهایی که با اقیانوس تعامل میکنیم نشان میدهیم - زندگی در کنار او، سفر با او، جابهجایی کالاهایمان، و گرفتن غذا از جایی که ما داریم. به آن نیاز دارند. ما باید یاد بگیریم که به نیازهای او احترام بگذاریم و این افسانه قدیمی را از دست بدهیم که اقیانوس برای انسان ها بسیار وسیع است و نمی تواند بر سیستم های او در مقیاس جهانی تأثیر بگذارد.
بانک جهانی اخیراً گزارشی 238 صفحه ای با عنوان «ذهن، جامعه و رفتار» منتشر کرده است که ترکیبی جامع از هزاران مطالعه از بیش از 80 کشور است که به نقش عوامل روانی و اجتماعی در تصمیم گیری و تغییر رفتار می پردازد. این گزارش جدید بانک جهانی تأیید میکند که مردم به طور خودکار فکر میکنند، اجتماعی فکر میکنند و با استفاده از مدلهای ذهنی (چارچوب دانش، ارزشها و تجربه قبلی که از طریق آن به هر تصمیمی مینگرند) فکر میکنند. اینها در هم تنیده شده اند و بر یکدیگر بنا می شوند. آنها سیلو نیستند ما باید به همه آنها به طور همزمان رسیدگی کنیم.
وقتی به حفاظت از اقیانوس ها و نظارت بر اقیانوس نگاه می کنیم، هر روز رفتارهایی وجود دارد که دوست داریم مردم را اتخاذ کنند تا به ما کمک کنند به جایی که می خواهیم برسیم. سیاست هایی وجود دارد که ما معتقدیم در صورت اتخاذ آنها به انسان ها و اقیانوس ها کمک می کند. این گزارش نکات جالبی را در مورد نحوه تفکر و عمل مردم ارائه میکند که ممکن است به همه کارهای ما کمک کند - بیشتر این گزارش تأیید میکند که ما تا حدی بر اساس برداشتهای ناقص و فرضیات نادرست عمل کردهایم. من این نکات برجسته را به اشتراک می گذارم. برای اطلاعات بیشتر، در اینجا یک پیوند به خلاصه اجرایی 23 صفحه ای و خود گزارش.
اول، این است که ما چگونه فکر می کنیم. دو نوع تفکر "سریع، خودکار، بدون زحمت و تداعی کننده" در مقابل "آهسته، مشورتی، تلاشگر، سریالی و بازتابی" وجود دارد. اکثریت قریب به اتفاق مردم متفکرانی خودکار و نه مشورتی هستند (حتی اگر فکر میکنند در این فکر هستند). انتخاب های ما بر اساس چیزی است که بدون زحمت به ذهن می رسد (یا وقتی صحبت از یک کیسه چیپس سیب زمینی می شود). بنابراین، ما باید «سیاستهایی را طراحی کنیم که انتخاب رفتارهای منطبق با نتایج مطلوب و بهترین منافع را برای افراد سادهتر و آسانتر کند».
دوم، نحوه عملکرد ما به عنوان بخشی از جامعه انسانی است. افراد حیوانات اجتماعی هستند که تحت تأثیر ترجیحات اجتماعی، شبکه های اجتماعی، هویت های اجتماعی و هنجارهای اجتماعی قرار دارند. به این معنا که اکثر مردم به آنچه اطرافیانشان انجام می دهند و اینکه چگونه در گروه خود قرار می گیرند اهمیت می دهند. بنابراین، آنها تقریباً به طور خودکار رفتار دیگران را تقلید می کنند.
متأسفانه، همانطور که از این گزارش می آموزیم، "سیاست گذاران اغلب مولفه اجتماعی در تغییر رفتار را دست کم می گیرند." به عنوان مثال، تئوری سنتی اقتصادی معتقد است که مردم همیشه منطقی و به نفع خود تصمیم می گیرند (که مستلزم ملاحظات کوتاه مدت و بلند مدت است). این گزارش تأیید می کند که این نظریه نادرست است، که احتمالاً شما را شگفت زده نمی کند. در واقع، بر شکست احتمالی سیاستهای مبتنی بر این باور که تصمیمگیری عقلانی فردگرایانه همیشه غالب خواهد بود، تاکید میکند.
بنابراین، برای مثال، «انگیزههای اقتصادی لزوماً بهترین یا تنها راه برای ایجاد انگیزه در افراد نیستند. انگیزه موقعیت و به رسمیت شناختن اجتماعی به این معناست که در بسیاری از موقعیت ها می توان از انگیزه های اجتماعی در کنار یا حتی به جای انگیزه های اقتصادی برای برانگیختن رفتارهای مطلوب استفاده کرد. واضح است که اگر میخواهیم موفق شویم، هر خطمشی یا هدفی که میخواهیم به آن دست یابیم، باید از ارزشهای رایج ما استفاده کند و یک چشمانداز مشترک را برآورده کند.
در واقع، بسیاری از مردم ترجیحات اجتماعی برای نوع دوستی، انصاف و رفتار متقابل دارند و روحیه همکاری دارند. ما به شدت تحت تأثیر هنجارهای اجتماعی هستیم و مطابق با آن عمل می کنیم. همانطور که گزارش اشاره می کند، "ما اغلب می خواهیم انتظارات دیگران از خودمان را برآورده کنیم."
ما می دانیم که "ما به عنوان اعضای گروه ها، برای خوب و بد عمل می کنیم." چگونه میتوانیم از گرایشهای اجتماعی مردم برای معاشرت و رفتار بهعنوان اعضای گروهها برای ایجاد تغییرات اجتماعی بهره ببریم تا روند تخریب محیطهای اقیانوسی در سراسر جهان را معکوس کنیم؟
بر اساس این گزارش، افراد با استفاده از مفاهیمی که خودشان ابداع کرده اند تصمیم نمی گیرند، بلکه از مدل های ذهنی نهفته در مغزشان که اغلب بر اساس روابط اقتصادی، وابستگی های مذهبی و هویت گروه های اجتماعی شکل می گیرد، تصمیم می گیرند. در مواجهه با یک محاسبات سخت، افراد داده های جدید را به شیوه ای مطابق با اعتمادشان به دیدگاه های قبلی خود تفسیر می کنند.
جامعه حفاظت از محیط زیست مدت هاست بر این باور بوده است که اگر ما فقط حقایقی را در مورد تهدیدات سلامت اقیانوس ها یا کاهش گونه ها ارائه کنیم، مردم به طور طبیعی رفتار خود را تغییر خواهند داد زیرا آنها اقیانوس را دوست دارند و این کار منطقی است. با این حال، این تحقیق روشن می کند که این روشی نیست که مردم به تجربه عینی پاسخ می دهند. در عوض، آنچه ما نیاز داریم مداخله ای برای تغییر مدل ذهنی و در نتیجه، باور به آنچه برای آینده امکان پذیر است است.
چالش ما این است که طبیعت انسان تمایل دارد بر حال تمرکز کند، نه آینده. به همین ترتیب، ما تمایل داریم اصول مبتنی بر مدل های ذهنی جوامع خود را ترجیح دهیم. وفاداری های خاص ما می تواند منجر به سوگیری تأیید شود، که تمایل افراد به تفسیر و فیلتر کردن اطلاعات به گونه ای است که از پیش فرضیات یا فرضیه های آنها پشتیبانی می کند. افراد تمایل دارند اطلاعات ارائه شده در احتمالات، از جمله پیشبینیهای بارش فصلی و سایر متغیرهای مرتبط با آب و هوا را نادیده بگیرند یا کمتر به آن توجه کنند. نه تنها این، بلکه تمایل داریم از عمل در مواجهه با ناشناخته ها اجتناب کنیم. همه این تمایلات طبیعی انسانی تکمیل توافقات منطقه ای، دوجانبه و چند ملیتی را که برای پیش بینی آینده ای در حال تغییر طراحی شده اند، دشوارتر می کند.
پس چه می توانیم بکنیم؟ ضرب و شتم مردم با دادهها و پیشبینیها در مورد اینکه دریا در سال 2100 کجا خواهد بود و ترکیب شیمیایی آن در سال 2050 چگونه خواهد بود و چه گونههایی از بین خواهند رفت، به سادگی الهامبخش عمل نیست. ما باید آن دانش را به طور قطع به اشتراک بگذاریم، اما نمی توانیم انتظار داشته باشیم که این دانش به تنهایی رفتار مردم را تغییر دهد. به همین ترتیب، ما باید به خود جامعه مردم متصل شویم.
ما موافقیم که فعالیت های انسانی بر کل اقیانوس و زندگی درون آن تأثیر منفی می گذارد. با این حال، ما هنوز آن آگاهی جمعی را نداریم که به ما یادآوری کند هر یک از ما در سلامت آن نقش ایفا می کنیم. یک مثال ساده ممکن است این باشد که یک سیگاری که در ساحل استراحت میکند، سیگار خود را در شنها فرو میریزد (و آنجا میگذارد) این کار را با مغز خودکار انجام میدهد. باید دور ریخته شود و ماسه زیر صندلی راحت و ایمن است. هنگامی که سیگاری به چالش کشیده می شود، ممکن است بگوید: "این فقط یک باسن است، چه ضرری می تواند داشته باشد؟" اما همانطور که همه ما می دانیم فقط یک ته سیگار نیست: میلیاردها ته سیگار به طور اتفاقی در مزرعه ها پرتاب می شوند، در فاضلاب های طوفان شسته می شوند و در سواحل ما رها می شوند.
پس تغییر از کجا می آید؟ ما می توانیم حقایق را ارائه دهیم:
• ته سیگار متداول ترین زباله دور ریختنی در سراسر جهان است (4.5 تریلیون در سال)
• ته سیگار رایج ترین شکل زباله در سواحل است و ته سیگار تجزیه پذیر نیست.
• ته سیگار مواد شیمیایی سمی را که برای انسان، حیات وحش سمی است و می تواند منابع آب را آلوده کند، شستشو می دهد. *
پس چه می توانیم بکنیم؟ آنچه ما از این گزارش بانک جهانی می آموزیم این است که ما مجبوریم دفع آن را آسان کند از ته سیگار (مانند زیرسیگاری جیبی Surfrider که در سمت راست دیده می شود)، نشانه هایی ایجاد کنید تا به سیگاری ها یادآوری کنید که کار درست را انجام دهند، کاری کنید که همه ببینند دیگران انجام می دهند، بنابراین آنها همکاری می کنند، و آماده باشیم که ته سیگار را برداریم، حتی اگر ما این کار را نکنیم. سیگار کشیدن در نهایت، ما باید چگونگی ادغام عمل صحیح را در مدلهای ذهنی بیابیم، بنابراین عمل خودکار آن چیزی است که برای اقیانوس مفید است. و این تنها یک نمونه از رفتارهایی است که ما باید تغییر دهیم تا رابطه انسان با اقیانوس در هر سطحی بهبود یابد.
ما باید از بهترین خود جمعی خود بهره ببریم تا منطقی ترین مدل آینده نگر را پیدا کنیم که به ما کمک می کند اطمینان حاصل کنیم که اقدامات ما با ارزش های ما مطابقت دارد و ارزش های ما اقیانوس را در اولویت قرار می دهند.
* Ocean Conservancy تخمین می زند که تعداد نیکوتین ثبت شده توسط 200 فیلتر برای کشتن یک انسان کافی است. یک قنداق به تنهایی ظرفیت آلودگی 500 لیتر آب را دارد که مصرف آن را ناامن می کند. و فراموش نکنید که حیوانات اغلب آنها را می خورند!
عکس کلیدی شانون هولمن