نویسنده: مارک جی اسپالدینگ
نام نشریه: مجله محیط زیست. شماره مارس/آوریل 2011.
تاریخ انتشار : سه شنبه 1 اسفند 2011

در 19 ژوئیه 2010، پرزیدنت اوباما یک فرمان اجرایی صادر کرد که در آن به نیاز به حکمرانی یکپارچه اقیانوس ها اشاره کرد و "برنامه ریزی فضایی دریایی" (MSP) را به عنوان وسیله اصلی برای رسیدن به آنجا معرفی کرد. این دستور از توصیه‌های دو حزبی یک کارگروه بین سازمانی ناشی شده است - و از زمان اعلام این خبر، بسیاری از صنایع مرتبط با دریا و سازمان‌های زیست‌محیطی برای قهرمانی در MSP به عنوان آغاز عصر جدیدی در حفاظت از اقیانوس‌ها هجوم آورده‌اند. 

مطمئناً نیت آنها صادقانه است: فعالیت های انسانی خسارات سنگینی بر اقیانوس های جهان وارد کرده است. ده ها مشکل وجود دارد که باید مورد توجه قرار گیرد: صید بی رویه، تخریب زیستگاه، اثرات تغییرات آب و هوا، و افزایش سطح سم در حیوانات که فقط چند مورد را نام می برد. مانند بسیاری از سیاست های مدیریت منابع ما، سیستم مدیریت اقیانوس ما شکسته نیست، بلکه تکه تکه شده است، و به صورت تکه تکه در 20 آژانس فدرال، از جمله خدمات ملی ماهیگیری دریایی، خدمات ماهی و حیات وحش ایالات متحده، آژانس حفاظت از محیط زیست ایالات متحده و سازمان قبلی ساخته شده است. خدمات مدیریت مواد معدنی (از زمان نشت نفت BP در خلیج مکزیک به دو آژانس تقسیم شده است). آنچه گم شده است یک چارچوب منطقی، یک ساختار تصمیم گیری یکپارچه، یک چشم انداز مشترک از رابطه ما با اقیانوس ها در حال حاضر و در آینده است. 

با این حال، فراخوانی MSP راه حلی برای این باتلاق لایه ای، به همان اندازه که حل می کند، مشکل ایجاد می کند. MSP ابزاری است که نقشه هایی از نحوه استفاده ما از اقیانوس ها تولید می کند. تلاش از طریق تلاش هماهنگ بین آژانس ها برای ردیابی چگونگی استفاده از اقیانوس و زیستگاه و منابع طبیعی در هر زمان معین. امید برای MSP این است که کاربران اقیانوس را گرد هم بیاورد و از درگیری ها جلوگیری کند و در عین حال اکوسیستم را دست نخورده نگه دارد. اما MSP یک استراتژی حاکمیتی نیست. خود سیستمی برای تعیین کاربری ایجاد نمی کند که نیازهای گونه های دریایی از جمله مسیرهای مهاجرت ایمن، تامین غذا، زیستگاه های مهدکودک یا سازگاری با تغییرات سطح دریا، دما یا مواد شیمیایی را در اولویت قرار دهد. این یک سیاست اقیانوسی یکپارچه ایجاد نمی کند و نه اولویت های سازمانی متضاد و تناقضات قانونی را که احتمال وقوع فاجعه را افزایش می دهد، حل نمی کند. MSP مانند چکش فقط یک ابزار است و کلید کاربرد آن در کاربرد آن است. 

نشت نفت Deepwater Horizon در خلیج مکزیک در بهار 2010 باید نقطه عطفی برای اذعان به خطر ناشی از مدیریت ناکافی و بهره برداری بی رویه از اقیانوس ما باشد. به همان اندازه که تماشای انفجار اولیه و چرخش دائماً در حال گسترش نفت فوران وحشتناک بود، باید توجه داشت که آنچه در مورد دیپ واتر داریم دقیقاً همان چیزی است که در آخرین فاجعه معدنی ویرجینیای غربی داشتیم. تا حد زیادی، با شکست سدها در نیواورلئان در سال 2005: شکست در اجرا و اجرای الزامات نگهداری و ایمنی تحت قوانین موجود. ما قبلاً قوانین خوبی در مورد کتاب ها داریم - فقط از آنها پیروی نمی کنیم. حتی اگر فرآیند MSP راه‌حل‌ها و سیاست‌های هوشمند را ایجاد کند، اگر آنها را به‌طور کامل و مسئولانه اجرا نکنیم، چه سودی خواهند داشت؟ 

نقشه های MSP تنها در صورتی کار می کنند که منابع طبیعی را حفظ کنند. فرآیندهای طبیعی (مانند مهاجرت و تخم ریزی) را به نمایش بگذارید و به آنها اولویت دهید. آماده شدن برای تغییر نیازهای گونه های اقیانوسی در آب های گرم. مشارکت ذینفعان در یک فرآیند شفاف برای تصمیم گیری در مورد نحوه بهترین مراقبت از اقیانوس. و ایجاد اراده سیاسی برای اجرای قوانین و مقررات موجود در زمینه نظارت بر اقیانوس. به خودی خود، برنامه ریزی فضایی دریایی حتی یک ماهی، نهنگ یا دلفین را نجات نخواهد داد. این ایده به این دلیل مطرح شد که به نظر عمل می‌آید و به نظر می‌رسد تضادهای بین استفاده‌های انسانی را حل می‌کند، که باعث می‌شود همه احساس خوبی داشته باشند، تا زمانی که از همسایگان اقیانوس‌نشین خود نپرسیم که آنها چه فکر می‌کنند. 

نقشه ها نقشه هستند. آنها تمرین تجسم خوبی هستند، اما جایگزینی برای عمل نیستند. آنها همچنین در معرض خطر شدید استفاده های مضر به عنوان همراهان قانونی گونه های ساکن اقیانوس ها هستند. تنها یک استراتژی ظریف و چند وجهی، با استفاده از هر ابزاری که می‌توانیم توسعه دهیم، به ما کمک می‌کند تا سلامت اقیانوس‌ها را از طریق بهبود نحوه مدیریت استفاده‌های انسانی و روابطمان با اقیانوس‌ها بهبود بخشیم. 

مارک جی اسپالدینگ رئیس بنیاد اقیانوس در واشنگتن دی سی است

مشاهده مقاله