در سپتامبر 2016، بزرگترین کشتی تفریحی که تا به حال گذرگاه شمال غربی را از طریق قطب شمال طی کرده است، پس از 32 روز، میلیون ها دلار آماده سازی، و یک نفس راحت از همه کسانی که نگران این بودند که هر حادثه ای آسیب جبران ناپذیر بیشتری را به همراه داشته باشد، به سلامت به نیویورک رسید. از خود گذر از آن منظره آسیب پذیر. در سپتامبر 2016، ما همچنین متوجه شدیم که پوشش یخی دریا به کمترین میزان خود تا کنون عقب نشینی کرده است. در 28 سپتامبر، کاخ سفید میزبان اولین نشست وزیران علوم قطب شمال بود که برای گسترش همکاری های مشترک متمرکز بر علوم، تحقیقات، مشاهدات، نظارت و به اشتراک گذاری داده های قطب شمال طراحی شده بود.  

در اوایل اکتبر، شورای قطب شمال در پورتلند، مین تشکیل جلسه داد، جایی که حفاظت از محیط زیست و توسعه پایدار (شامل تغییرات آب و هوایی و انعطاف‌پذیری، کربن سیاه و متان، پیشگیری از آلودگی نفتی و واکنش، و همکاری علمی) موضوع بحث بود.  

برای حمایت از کار شورای قطب شمال و سایر منافع قطب شمال، در سه کارگاه اضافی قطب شمال شرکت کردیم - یکی در مورد اسیدی شدن اقیانوس، یکی در مورد گذشته و آینده مدیریت مشترک صید نهنگ، و  

14334702_157533991366438_6720046723428777984_n_1_0.jpg

نشست حاکم بر امواج در کالج بودوین، مین

همه اینها تغییرات چشمگیر و سریعی را برای جوامع انسانی و قرن ها فعالیت فرهنگی و اقتصادی ایجاد می کند که به چرخه های نسبتاً پایدار و نسبتاً تغییرناپذیر آب و هوا، مهاجرت حیوانات و سایر سیستم های طبیعی بستگی دارد. علم غربی ما با چگونگی درک آنچه مشاهده می کنیم دست و پنجه نرم می کند. دانش زیست محیطی سنتی بومی نیز به چالش کشیده شده است. شنیدم که بزرگان ابراز نگرانی می کردند که دیگر نمی توانند یخ را بخوانند تا بدانند شکار کجا امن است. از آنها شنیدم که می‌گویند شرکت دائمی یخ‌بندان که از ساختمان‌ها و حمل‌ونقل پشتیبانی می‌کند، هر سال بیشتر و بیشتر نرم است و خانه‌ها و مشاغل آنها را تهدید می‌کند. از آنها شنیدم که توضیح می‌دادند که مرغ‌های دریایی، فوک‌ها، نهنگ‌ها و سایر گونه‌هایی که برای امرار معاش به آنها تکیه می‌کنند، در حال تغییر مکان‌ها و الگوهای مهاجرتی جدید هستند، زیرا حیوانات به دنبال مهاجرت منابع غذایی خود هستند. امنیت غذایی برای جوامع انسانی و حیوانات به طور یکسان در سراسر مناطق شمالی جهان مخاطره آمیزتر می شود.

مردم قطب شمال محرک اصلی تغییر نیستند. آنها قربانی انتشار کربن از کارخانه ها، اتومبیل ها و هواپیماهای دیگران هستند. مهم نیست در این مرحله چه کاری انجام می دهیم، اکوسیستم های قطب شمال دستخوش تغییرات قابل توجهی خواهند شد. اثرات مستقیم و غیرمستقیم روی گونه ها و مردم بسیار زیاد است. مردم منطقه قطب شمال به اندازه مردم کشورهای جزیره‌ای گرمسیری به اقیانوس وابسته هستند - شاید بیشتر به این دلیل که نمی‌توانند ماه‌ها از سال به دنبال غذا باشند و فراوانی فصلی باید گرفته و ذخیره شود. 

این جوامع پر جنب و جوش آلاسکا در خط مقدم تغییرات آب و هوایی هستند و با این حال بقیه ما واقعاً آن را نمی بینیم یا نمی شنویم. این در جایی اتفاق می افتد که مردم به طور کلی واقعیت خود را هر روز به صورت آنلاین یا رسانه ای به اشتراک نمی گذارند. و به‌عنوان فرهنگ‌های معیشتی با جمعیت نسبتاً کمی، ساختارهای اقتصادی آن‌ها خود را به ارزش‌های مدرن ما وام نمی‌دهد. بنابراین، ما نمی‌توانیم از کمک اقتصادی آنها به ایالات متحده به عنوان دلیلی برای نجات جوامع خود صحبت کنیم - یکی از معدود توجیه‌هایی برای سرمایه‌گذاری در استراتژی‌های سازگاری و انعطاف‌پذیری که از مالیات دهندگان خواسته می‌شود در فلوریدا، نیویورک و سایر مناطق ساحلی انجام دهند. شهرها میلیون‌ها نفر در جوامع صدساله آلاسکا سرمایه‌گذاری نمی‌شوند که زندگی و فرهنگ آنها با سازگاری و انعطاف‌پذیری تعریف شده است - هزینه درک شده و فقدان راه‌حل‌های کامل مانع اجرای استراتژی‌های بزرگ‌تر و گسترده‌تر می‌شود.

 

سازگاری مستلزم شناخت نیاز به نگرانی در مورد آینده است، اما به دلایلی برای امیدواری و تمایل به تغییر نیز نیاز دارد. مردم قطب شمال در حال انطباق هستند. آنها تجمل انتظار برای اطلاعات کامل یا یک فرآیند رسمی را ندارند. مردم قطب شمال روی چیزی که می توانند ببینند تمرکز می کنند، و با این حال می دانند که آسیب مستقیم شبکه غذایی ناشی از اسیدی شدن اقیانوس ممکن است به همان اندازه تهدید کننده باشد، حتی اگر برای چشم نامرئی باشد. و این بقیه ما هستیم که باید به تغییرات سریع در حال انجام احترام بگذاریم و با عجله برای گسترش فعالیت‌های بالقوه فاجعه‌بار مانند حفاری نفت و گاز، کشتیرانی گسترده یا سفرهای تفریحی مجلل، خطر را برای منطقه افزایش ندهیم. 

 

 

 

15-0021_Arctic Council_Black Emblem_public_art_0_0.jpg

 

قطب شمال وسیع، پیچیده و خطرناک‌تر است زیرا هر چیزی که فکر می‌کردیم در مورد الگوهای آن می‌دانیم به سرعت در حال تغییر است. در نوع خود، منطقه قطب شمال حساب پس انداز ما برای آب سرد است - مکانی بالقوه برای پناه و سازگاری برای گونه هایی که از آب های مناطق جنوبی که به سرعت در حال گرم شدن هستند فرار می کنند.   
ما باید سهم خود را برای بهبود درک چگونگی تأثیر این تغییرات بر مردم و فرهنگ و اقتصاد آنها انجام دهیم. سازگاری یک فرآیند است. ممکن است خطی نباشد و هدف نهایی واحدی وجود نداشته باشد - به جز شاید اجازه دادن به جوامع برای تکامل با سرعتی که جوامع آنها را متلاشی نکند. 

ما باید علم و فناوری توسعه یافته خود را با دانش بومی و سنتی و همچنین ابزارهای دانش شهروندی ترکیب کنیم تا به دنبال راه حل هایی برای این جوامع باشیم. باید از خود بپرسیم: چه راهبردهای انطباق در قطب شمال کار می کند؟ چگونه می‌توانیم برای چیزهایی که آنها برایشان ارزش قائل هستند ارزش قائل شویم تا از رفاه آنها حمایت کند؟