نویسندگان: Mark J. Spalding, JD
نام نشریه: انجمن محیط زیست. ژانویه 2011: جلد 28، شماره 1.
تاریخ انتشار: دوشنبه 31 دی 2011

مارس گذشته، پرزیدنت اوباما در آشیانه ای در پایگاه نیروی هوایی اندروز ایستاد و استراتژی چندجانبه خود را برای دستیابی به استقلال انرژی و اقتصادی کمتر متکی به سوخت های فسیلی اعلام کرد. او گفت: "ما از فناوری های جدیدی استفاده خواهیم کرد که تاثیر اکتشاف نفت را کاهش می دهد." ما از مناطقی که برای گردشگری، محیط زیست و امنیت ملی ما حیاتی هستند، محافظت خواهیم کرد. و ما نه توسط ایدئولوژی سیاسی، بلکه با شواهد علمی هدایت خواهیم شد." اوباما اصرار داشت که توسعه ذخایر نفتی در اقیانوس‌های اطلس و منجمد شمالی و در خلیج مکزیک می‌تواند بدون تخریب زیستگاه حیاتی دریایی انجام شود.

برای کسانی که برای دفاع از حیات دریایی و جوامع ساحلی تلاش می کنند، این پیشنهاد نمی تواند اذعان کند که جریان آب، حرکت گونه ها و فعالیت هایی که برای ایجاد آسیب بسیار دور به نظر می رسند، می توانند و اراده کنند. علاوه بر این، این اعلامیه نتوانست ضعف‌های سیستم مدیریت اقیانوس‌های ایالات متحده را تأیید کند - ضعف‌هایی که پس از انفجار دیپ‌واتر هورایزن چند هفته پس از فراخوان اوباما برای تسلیحات آشکار شدند.

سیستم مدیریت دریایی ما آنقدر شکسته نیست که تکه تکه شده است و در بخش های فدرال به صورت تکه تکه ساخته شده است. در حال حاضر، مجموعه ای از بیش از 140 قانون و 20 آژانس، فعالیت های اقیانوسی را اداره می کنند. هر آژانس اهداف، وظایف و منافع خاص خود را دارد. هیچ چارچوب منطقی، هیچ ساختار تصمیم گیری یکپارچه، هیچ چشم انداز مشترکی از رابطه ما با اقیانوس ها امروز و آینده وجود ندارد.

زمان آن فرا رسیده است که دولت ما ویرانی اقیانوس های ما را به عنوان حمله ای به سلامت و رفاه شهروندان آمریکایی و به امنیت ملی ما تلقی کند و چارچوبی از حکمرانی و نظارت ایجاد کند که واقعاً سلامت اقیانوس ها و رفاه بلندمدت را در اولویت قرار دهد. منابع ساحلی و دریایی ما البته اشکالات تفسیر و اجرای چنین اصول والایی بسیار زیاد است. شاید زمان آن رسیده است که یک استراتژی ملی دفاع اقیانوسی ایجاد کنیم و یک آشفتگی بوروکراتیک را که رقیب آشفتگی در سواحل ما است، پاکسازی کنیم.

از سال 2003، بخش خصوصی کمیسیون اقیانوس پیو، کمیسیون دولتی اقیانوس ایالات متحده، و یک کارگروه بین سازمانی، "چگونه و چرا" را برای حکومتداری قوی تر و یکپارچه تر بیان کرده اند. با وجود تمام تفاوت های بالقوه آنها، همپوشانی قابل توجهی بین این تلاش ها وجود دارد. به طور خلاصه، کمیسیون ها ارتقای حفاظت از محیط زیست را پیشنهاد می کنند. به کارگیری حکمرانی خوب که فراگیر، شفاف، پاسخگو، کارآمد و مؤثر باشد. بکارگیری مدیریت منابع که به حقوق و مسئولیت های ذینفعان احترام می گذارد و بازار و اثرات رشد را در نظر می گیرد. به رسمیت شناختن میراث مشترک بشریت و ارزش فضاهای اقیانوسی؛ و دعوت به همکاری مسالمت آمیز کشورها برای حفاظت از محیط زیست دریایی. اکنون ممکن است چارچوب منطقی و تصمیم‌گیری یکپارچه مورد نیاز سیاست‌های اقیانوسی خود را بدست آوریم، اما تاکید رئیس‌جمهور در فرمان اجرایی که پس از این تلاش‌ها در ژوئیه گذشته انجام شد، بر پیش‌نیاز برنامه‌ریزی فضایی دریایی یا MSP است. این مفهوم منطقه بندی اقیانوس ها ایده خوبی به نظر می رسد، اما تحت بازرسی دقیق تر از هم می پاشد و به سیاست گذاران اجازه می دهد از تصمیمات سخت مورد نیاز برای نجات اکوسیستم دریایی اجتناب کنند.

فاجعه Deepwater Horizon باید نقطه عطفی باشد که ما را مجبور می کند تا خطر واضح و فعلی ناشی از مدیریت ناکافی و بهره برداری بی رویه از اقیانوس هایمان را بپذیریم. اما اتفاقی که افتاد همان ریزش معدن ویرجینیای غربی و شکستن سیلاب‌ها در نیواورلئان بود: عدم اجرای و اجرای الزامات نگهداری و ایمنی تحت قوانین موجود. متأسفانه، این شکست صرفاً به دلیل داشتن برخی توصیه‌های زیبا و دستور ریاست جمهوری که نیازمند برنامه‌ریزی یکپارچه است، از بین نمی‌رود.

فرمان اجرایی پرزیدنت اوباما، که MSP را ابزاری برای دستیابی به اهداف حکومتی خود معرفی می کند، بر اساس توصیه های دو حزبی کارگروه بین سازمانی بود. اما برنامه ریزی فضایی دریایی فقط ابزاری است که نقشه های خوبی از نحوه استفاده ما از اقیانوس ها تولید می کند. این یک استراتژی حکومتی نیست. خود سیستمی ایجاد نمی کند که نیازهای گونه ها را اولویت بندی کند، از جمله مسیرهای مهاجرت ایمن، تامین غذا، زیستگاه مهدکودک، یا سازگاری با تغییرات سطح دریا، دما یا مواد شیمیایی. این یک سیاست اقیانوسی یکپارچه ایجاد نمی کند و نه اولویت های سازمانی متضاد و تناقضات قانونی را که احتمال وقوع فاجعه را افزایش می دهد، حل نمی کند. آنچه ما نیاز داریم یک شورای ملی اقیانوس است تا آژانس‌ها را وادار کند تا برای حفاظت از اکوسیستم‌های دریایی با هم کار کنند، با هدف حفاظت و استفاده از یک چارچوب قانونی یکپارچه برای اجرای این سیاست.

چشم انداز حاکمیتی که دریافت کردیم

برنامه ریزی فضایی دریایی اصطلاحی هنری برای نقشه برداری از کاربری های موجود از مناطق تعریف شده اقیانوسی (مثلاً آب های ایالت ماساچوست)، با توجه به استفاده از نقشه برای تصمیم گیری آگاهانه و هماهنگ در مورد نحوه استفاده و تخصیص منابع دریایی است. تمرینات MSP کاربران اقیانوس را گرد هم می آورد، از جمله کسانی که از صنعت گردشگری، معدن، حمل و نقل، مخابرات، ماهیگیری، و صنایع انرژی، همه سطوح دولتی و گروه های حفاظت و تفریح ​​هستند. بسیاری این فرآیند نقشه برداری و تخصیص را راه حلی برای مدیریت تعاملات بین انسان و اقیانوس و به ویژه راهی برای کاهش تعارضات بین کاربران می دانند زیرا MSP اجازه می دهد بین اهداف اکولوژیکی، اجتماعی، اقتصادی و حکومتی مصالحه شود. به عنوان مثال، هدف قانون اقیانوس ماساچوست (2008) اجرای مدیریت جامع منابع است که از اکوسیستم های سالم و سرزندگی اقتصادی پشتیبانی می کند، در حالی که استفاده های سنتی را متعادل می کند و کاربردهای آینده را در نظر می گیرد. دولت قصد دارد این کار را با تعیین محل استفاده های خاص مجاز و سازگاری انجام دهد. کالیفرنیا، واشنگتن، اورگان و رود آیلند قوانین مشابهی دارند.

فرمان اجرایی پرزیدنت اوباما یک سیاست ملی را برای تضمین حفاظت، نگهداری و احیای سلامت اکوسیستم ها و منابع اقیانوس ها، ساحلی و دریاچه های بزرگ ایجاد می کند. افزایش پایداری اقتصادهای اقیانوسی و ساحلی؛ حفظ میراث دریایی ما؛ پشتیبانی از استفاده و دسترسی پایدار؛ ارائه مدیریت تطبیقی ​​برای افزایش درک و ظرفیت ما در پاسخ به تغییرات آب و هوا و اسیدی شدن اقیانوس ها و با امنیت ملی و منافع سیاست خارجی خود هماهنگ شود. رئیس‌جمهور دستور هماهنگی فعالیت‌های مرتبط با اقیانوس را تحت یک شورای ملی اقیانوس جدید صادر کرد. مانند همه تمرین‌های برنامه‌ریزی، دام در شناسایی آنچه در حال حاضر اتفاق می‌افتد نیست، بلکه اجرای اولویت‌های جدید و اجرای آنها است. MSP به تنهایی برای دستیابی به "حفاظت، نگهداری و احیای" منابع ساحلی و دریایی ما، همانطور که دستور اجرایی دستور می دهد، کافی نیست.

احساس این است که اگر برنامه‌های منطقه‌ای واقعاً جامعی داشته باشیم، ممکن است کنترل‌ها و تعادل‌های بیشتری در بین آژانس‌ها به دست آوریم. و از نظر تئوری خوب به نظر می رسد. ما قبلاً مکان‌های مختلف و مناطق دریایی محدود شده با فعالیت (مثلاً برای حفاظت یا دفاع) داریم. اما ابزار تجسم ما به پیچیدگی یک فضای چند بعدی با کاربردهای متقابل و همپوشانی (که برخی از آنها ممکن است متناقض باشند) که با چرخه‌های فصلی و بیولوژیکی تغییر می‌کنند، نیستند. همچنین ایجاد نقشه ای که به طور دقیق نحوه استفاده و نیازها را باید در پاسخ به اثرات تغییرات آب و هوایی تطبیق دهد، دشوار است.

می‌توان امیدوار بود که نقشه‌ها و نقشه‌هایی که از MSP به دست می‌آیند، در طول زمان، همانطور که یاد می‌گیریم، و با ظهور استفاده‌های پایدار جدید، یا تغییر رفتار موجودات در پاسخ به دما یا شیمی، اصلاح شوند. با این حال، ما می دانیم که ماهیگیران تجاری، ماهیگیران، اپراتورهای آبزی پروری، حمل و نقل و سایر کاربران اغلب پس از تکمیل فرآیند نقشه برداری اولیه، سرسخت هستند. به عنوان مثال، هنگامی که جامعه حفاظت از محیط زیست پیشنهاد تغییر مسیرها و سرعت کشتی را برای محافظت از نهنگ راست اقیانوس اطلس شمالی داد، مخالفت های قابل توجه و طولانی مدتی وجود داشت.

ترسیم جعبه ها و خطوط روی نقشه ها تخصیص هایی را ایجاد می کند که شبیه به مالکیت است. ما می‌توانیم امیدوار باشیم که احساس مالکیت می‌تواند سرپرستی را تقویت کند، اما این در مناطق مشترک اقیانوسی که تمام فضا سیال و سه‌بعدی است، بعید است. در عوض، می‌توانیم انتظار داشته باشیم که این احساس مالکیت منجر به فریاد گرفتن شود، زمانی که استفاده مطلوب هر کسی باید پوشش داده شود تا بتوان استفاده جدید یا غیرمنتظره‌ای را تطبیق داد. در مورد استقرار یک مزرعه بادی در سواحل رود آیلند، فرآیند MSP شکست خورد و مکان با یک ضربه قلم فرماندار مشخص شد.
برنامه‌ریزی فضایی دریایی بسیار شبیه به هر تلاشی برای ایجاد اجماع است، جایی که همه با نور به اتاق می‌آیند زیرا «همه ما پشت میز هستیم». در واقع، همه افراد حاضر در اتاق هستند تا بفهمند اولویت آنها چقدر برای آنها هزینه دارد. و اغلب، ماهی‌ها، نهنگ‌ها و سایر منابع به طور کامل نشان داده نمی‌شوند و قربانی سازش‌هایی می‌شوند که درگیری‌ها را بین کاربران انسانی کاهش می‌دهد.

با استفاده از ابزار MSP

در یک دنیای ایده آل، اداره اقیانوس ها با درک کل اکوسیستم آغاز می شود و کاربردها و نیازهای مختلف ما را یکپارچه می کند. مدیریت مبتنی بر اکوسیستم، که به موجب آن تمام اجزای یک زیستگاه که از حیات دریایی حمایت می‌کند، محافظت می‌شود، در قانون مدیریت شیلات گنجانده شده است. اکنون که ما یک دستور اجرایی MSP داریم، باید به سمت تفکر کل سیستم در مورد اقیانوس حرکت کنیم. به گفته الیوت، اگر نتیجه محافظت از برخی مکان‌های مهم باشد، MSP «می‌تواند پراکندگی، ناهماهنگی‌های مکانی و زمانی ناشی از مدیریت بخش‌ای «سیلویی» را از بین ببرد، جایی که آژانس‌هایی که بخش‌های مختلف را در مکان‌های یکسان تنظیم می‌کنند تا حد زیادی نیازهای بخش‌های دیگر را نادیده می‌گیرند. نورس.

باز هم، مدل های خوبی برای طراحی وجود دارد. از جمله یونسکو و سازمان حفاظت از طبیعت هستند، سازمان هایی که به دلیل اتکای خود به برنامه ریزی به عنوان یک ابزار حفاظتی شناخته شده اند. توصیه های فرآیند برنامه ریزی فضایی دریایی یونسکو فرض می کند که اگر هدف ما انجام مدیریت یکپارچه مبتنی بر اکوسیستم به خوبی باشد، به MSP نیاز داریم. این یک نمای کلی از MSP را با مروری بر چالش های پیش روی این مفهوم و نیاز به استانداردهای بالا برای پیاده سازی ارائه می دهد. همچنین MSP و مدیریت منطقه ساحلی را به هم مرتبط می کند. در بررسی تکامل MSP در سراسر جهان، به اهمیت اجرا، مشارکت ذینفعان و نظارت و ارزیابی بلندمدت اشاره می‌کند. این جدایی از فرآیند سیاسی برای تعریف اهداف توسعه پایدار (بوم‌شناختی، اقتصادی و اجتماعی) از طریق فرآیند سهامداران عمومی را پیش‌بینی می‌کند. این یک راهنمای برای تطبیق مدیریت دریایی با مدیریت کاربری اراضی ارائه می کند.

مدل TNC برای مدیرانی که MSP را متعهد می‌شوند، «چگونه» عمل‌گرایانه‌تر است. این سازمان به دنبال آن است که تخصص مدیریت کاربری زمین خود را به محیط دریایی به عنوان یک فرآیند عمومی تجزیه و تحلیل مناطق اقیانوسی برای دستیابی به اهداف اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی ترجمه کند. ایده این است که الگویی ایجاد شود که با تکیه بر «بهترین داده های علمی موجود»، همکاری میان ذینفعان، از جمله آنهایی که در تضاد هستند، تقویت کند. سند نحوه انجام TNC مشاوره برنامه ریزی برای اهداف متعدد، پشتیبانی تصمیم گیری تعاملی، مرزهای جغرافیایی، مقیاس و وضوح، و جمع آوری و مدیریت داده ها را ارائه می دهد.

با این حال، نه یونسکو و نه TNC واقعاً به سؤالاتی که MSP ایجاد می کند پاسخ نمی دهند. برای به دست آوردن بیشتر از MSP، باید اهداف روشن و قانع کننده ای داشته باشیم. اینها شامل حفظ مشترکات برای نسل های آینده است. نمایش فرآیندهای طبیعی؛ آماده‌سازی برای نیازهای گونه‌ها با تغییر محیط زیست آنها به دلیل گرم شدن کره زمین. نشان دادن کاربردهای انسانی برای مشارکت دادن ذینفعان در یک فرآیند شفاف برای کار به عنوان مباشر اقیانوس. شناسایی اثرات تجمعی ناشی از کاربردهای متعدد؛ و تامین منابع مالی برای اجرای طرح ها. مانند تمام این تلاش‌ها، فقط به خاطر داشتن قانون به این معنا نیست که به پلیس نیاز ندارید. به طور اجتناب ناپذیر، درگیری ها در طول زمان ظاهر می شوند.

تفکر گلوله نقره ای

پذیرش MSP به عنوان چیزی بیش از یک ابزار تجسم مفید، در آغوش گرفتن یک دارونما به نمایندگی از سلامت اکوسیستم‌های اقیانوسی است - به جای اقدام واقعی، مصمم و متمرکز در دفاع از منابعی که نمی‌توانند خودشان صحبت کنند. عجله برای اغراق کردن پتانسیل MSP نشان دهنده نوعی تفکر گلوله نقره ای است که ممکن است منجر به کاهش بیشتر در سلامت اقیانوس ها شود. ریسکی که ما با آن روبرو هستیم این است که سرمایه گذاری گران قیمتی است که تنها زمانی نتیجه می دهد که بخواهیم به میزان قابل توجهی بیشتر در عمل واقعی سرمایه گذاری کنیم.

برنامه ریزی فضایی دریایی نمی توانست از فاجعه Deepwater Horizon جلوگیری کند، و همچنین از منابع زیستی غنی خلیج مکزیک محافظت و احیا نخواهد کرد. وزیر نیروی دریایی ری مابوس برای هماهنگی بازیابی و احیای خلیج گماشته شده است. در یک سرمقاله مهمان اخیر در نیواورلئان تایمز پیکایون، او نوشت: «آنچه واضح است این است که مردم ساحل خلیج فارس بیش از آنچه که فکر می‌کنند برنامه‌هایی را دیده‌اند - به‌ویژه از زمان کاترینا و ریتا. ما نیازی به اختراع مجدد چرخ یا شروع فرآیند برنامه ریزی از ابتدا نداریم. در عوض، ما باید با هم چارچوبی ایجاد کنیم که بر اساس سال‌ها بررسی و تجربه، بازیابی خلیج را تضمین کند.» برنامه ریزی آغاز نیست؛ این مرحله قبل از شروع است. ما باید اطمینان حاصل کنیم که اجرای فرمان اجرایی رئیس جمهور از MSP برای ایجاد و شناسایی نقش های آژانس و دستورالعمل های قانونی و راه هایی برای یکپارچه سازی برنامه ها، کاهش تناقضات و نهادینه سازی استراتژی قوی دفاع از اقیانوس ملی استفاده می کند.

MSP به خودی خود حتی یک ماهی، نهنگ یا دلفین را نجات نخواهد داد. چالش در اولویت‌های ذاتی این فرآیند نهفته است: پایداری واقعی باید دریچه‌ای باشد که از طریق آن همه فعالیت‌های دیگر مشاهده می‌شود، نه فقط صدای تنهایی در یک میز شلوغ که در آن کاربران انسانی از قبل برای فضا تکان می‌خورند.

پیش رفتن

یک روز پس از انتخابات 2010، عضو رده‌بندی کمیته منابع طبیعی مجلس نمایندگان، داک هستینگز از واشنگتن، بیانیه‌ای مطبوعاتی برای تشریح اولویت‌های کلی اکثریت جمهوری‌خواه آینده منتشر کرد. "هدف ما پاسخگو نگه داشتن دولت و دریافت پاسخ های بسیار مورد نیاز در مورد طیف وسیعی از مسائل از جمله . . . قصد دارد بخش وسیعی از اقیانوس‌های ما را از طریق یک فرآیند منطقه‌بندی غیرمنطقی قفل کند.» همانطور که دیوید هلوارگ از Blue Frontier در Grist نوشت: "در کنگره 112، انتظار داشته باشید که شورای اقیانوس تازه تاسیس پرزیدنت اوباما به عنوان یکی دیگر از بوروکراسی بیهوده دولتی مورد حمله قرار گیرد." علاوه بر اینکه در چشم رئیس کمیته آینده هستیم، باید در مورد تامین بودجه برای حفاظت از اقیانوس‌ها در کنگره جدید واقع بین باشیم. برای دانستن اینکه بعید است که برنامه های جدید از طریق اعتبارات جدید تأمین مالی شوند، نیازی به انجام هیچ گونه محاسبه ای نیست.

بنابراین، برای داشتن هر گونه شانسی، باید به وضوح نحوه ارتباط MSP و مدیریت بهبود یافته اقیانوس ها با مشاغل بیشتر و تغییر اقتصاد را بیان کنیم. ما همچنین باید روشن کنیم که چگونه اجرای بهبود مدیریت اقیانوس ها می تواند کسری بودجه ما را کاهش دهد. این امر ممکن است با تجمیع سازمان‌های مسئول و منطقی‌سازی هرگونه تعدیل امکان‌پذیر باشد. متأسفانه، بعید به نظر می رسد که نمایندگان تازه منتخب که به دنبال محدودیت در فعالیت های دولت هستند، هیچ سودی در بهبود اداره اقیانوس ها ببینند.

برای راهنمایی بالقوه می‌توانیم به نمونه ملت دیگری نگاه کنیم. در بریتانیا، تلاش‌های کرون استیت برای تکمیل یک MSP جامع در سراسر جزایر بریتانیا، ادغام شده با سیاست انرژی‌های تجدیدپذیر بریتانیا، مکان‌های خاصی را شناسایی کرده و در عین حال از فرصت‌های ماهیگیری و تفریحی موجود محافظت می‌کند. این به نوبه خود هزاران شغل در شهرهای بندری کوچک در ولز، ایرلند و اسکاتلند ایجاد کرده است. هنگامی که محافظه‌کاران در سال جاری قدرت را از حزب کارگر گرفتند، نیاز به ادامه پیشبرد تلاش‌های MSP و ترویج انرژی‌های تجدیدپذیر در اولویت قرار نگرفت.

دستیابی به حکمرانی یکپارچه بر منابع اقیانوسی ما مستلزم در نظر گرفتن تمام پیچیدگی های آن از حیوانات، گیاهان و سایر منابع در کف دریا و زیر آن، در ستون آب، رابط آن با مناطق ساحلی و فضای هوایی بالا است. اگر بخواهیم از MSP به عنوان یک ابزار حداکثر استفاده را ببریم، سوالاتی وجود دارد که باید در این فرآیند به آنها پاسخ دهیم.

اول از همه، ما باید آماده دفاع از منابع اقیانوسی باشیم که بسیاری از رفاه اقتصادی و اجتماعی ما به آن بستگی دارد. چگونه «برنامه ریزی متفکرانه» می تواند تعارضات بین گاو دریایی و قایق ها را به حداقل برساند. مناطق مرده و زندگی ماهی؛ صید بی رویه و زیست توده دریایی؛ شکوفه های جلبکی و بستر صدف؛ زمینگیر کشتی ها و صخره های مرجانی؛ سونار دوربرد و نهنگ های ساحلی که از آن فرار کردند. یا لکه های نفتی و پلیکان ها؟

ما باید مکانیسم‌های سیاسی و مالی را شناسایی کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که نقشه‌های MSP به‌روز می‌مانند، زیرا داده‌های جدید در دسترس هستند یا شرایط تغییر می‌کند. ما باید بیشتر تلاش کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که دولت‌ها، سازمان‌های غیردولتی و سرمایه‌گذاران را بر اجرا و اجرای قوانین و مقرراتی که قبلاً بر روی کتاب‌ها و همچنین هر گونه تخصیص یا طرح منطقه‌بندی که از فرآیند MSP برمی‌آید، متمرکز نگه داریم. اطمینان حاصل کنید که قوی تر از منطقه بندی زمینی است.

اگر کاربری های نقشه برداری شده نیاز به جابجایی یا تخصیص مجدد داشته باشند، ما باید آماده دفاع در برابر اتهامات تصرفات باشیم. به همین ترتیب، ساختار قانونی باید دستورالعمل‌های بیمه، زنجیره نگهداری و بازپرداخت خسارت را در MSP تنظیم کند که مسائل مربوط به منابع از بین رفته را حل کند و در عین حال دلارهای مالیات دهندگان را برای بازپرداخت شامل نمی‌شود. علاوه بر این، فرآیندهای MSP باید به شناسایی راه‌هایی برای متعادل کردن مدیریت ریسک و حفاظت از محیط زیست برای فعالیت‌هایی که احتمال محدودی برای حوادث زیست‌محیطی مرتبط با صنعت دارند، کمک کند، به‌ویژه زمانی که احتمال وقوع حادثه بسیار کم است، اما دامنه و مقیاس آسیب بسیار بزرگ، مانند تأثیر Deepwater Horizon بر هزاران شغل، 50,000 مایل مربع از اقیانوس ها و سواحل، میلیون ها فوت مکعب آب دریا، صدها گونه، و 30 سال به اضافه منبع انرژی

در چارچوب پرداختن به این مسائل، امکان استفاده حداکثری از MSP به عنوان یک ابزار وجود دارد. این می تواند به محافظت از مشاغل موجود و حمایت از ایجاد مشاغل جدید در کشورهای ساحلی ما کمک کند، حتی اگر سلامت منابع اقیانوسی را که کشور ما به آنها وابسته است، ارتقا دهد. با چشم‌انداز، همکاری و شناخت محدودیت‌های آن، می‌توانیم از این ابزار برای دستیابی به آنچه واقعاً به آن نیاز داریم استفاده کنیم: مدیریت یکپارچه اقیانوس‌ها در سازمان‌ها، دولت‌ها و سهامداران همه گونه‌ها.