نویسنده: متیو کانیسترارو
مخالفت ایدئولوژیک ریگان با این معاهده در زیر پراگماتیسم عمومی پنهان شد. این رویکرد شرایط بحث را مبهم کرد UNCLOS که پس از ریاست جمهوری او منجر به مخالفت بر اساس نگرانی های ایدئولوژیک و نه منافع صنایع دریایی ما شد. این اپوزیسیون موفقیت آمیز بوده است، زیرا مواضع آنها به خوبی در میان چند سناتور کلیدی طنین انداز شده است. با این حال، در درازمدت نگرانیهای عملگرایانه بر نگرانیهای ایدئولوژیک غلبه خواهد کرد و این مخالفان ارتباط خود را از دست خواهند داد.
مواضع عمومی ریگان در مورد UNCLOS با نظرات خصوصی وی در مورد این معاهده مطابقت نداشت. به طور علنی، او شش تجدید نظر خاص را شناسایی کرد که این معاهده را قابل قبول میکرد و عملگرایی او را تثبیت میکرد. او به طور خصوصی نوشت که «این معاهده را امضا نمیکند، حتی بدون بخش استخراج از بستر دریا». علاوه بر این، او مخالفان سرسخت معاهده را که همگی دارای ملاحظات ایدئولوژیک بودند، به عنوان نمایندگان خود در مذاکرات منصوب کرد. علیرغم پوششی از پراگماتیسم عمومی، نوشتههای خصوصی ریگان و انتصابهای نمایندگان، محفوظات عمیق ایدئولوژیک او را تأیید میکند.
اقدامات ریگان به ادغام یک اجماع بادوام ضد UNCLOS در میان متفکران محافظهکار که در آرمانگرایی و در عین حال پراگماتیسم پوشیده شده بودند، کمک کرد. در سال 1994، مذاکره مجدد UNCLOS یک معاهده تجدید نظر شده را ایجاد کرد که به اکثر نگرانی های اعلام شده ریگان در مورد بخش استخراج از بستر دریا می پردازد. با این حال، ده سال پس از مذاکره مجدد، ژان کرک پاتریک، سفیر ریگان در سازمان ملل درباره این معاهده تجدید نظر شده اظهار داشت: «این تصور که اقیانوس ها یا فضا «میراث مشترک بشریت» هستند – و هست – یک انحراف چشمگیر از تصورات سنتی غرب از ملک شخصی." این بیانیه مخالفت ایدئولوژیک او را با اساس معاهده، مطابق با اعتقادات خصوصی ریگان، تقویت می کند.
دریا هرگز «مال» نبوده است. کرک پاتریک، مانند بسیاری از مخالفان محافظهکار این معاهده، به جای ایجاد موقعیتی مبتنی بر واقعیتهای استفاده از اقیانوس، اقیانوس را به ایدئولوژی خود تبدیل میکند. اکثر استدلالها علیه معاهده از همین الگو پیروی میکنند. یکی از محققین بنیاد هریتیج مخالفت واقعگرای محافظهکار را خلاصه کرد و نوشت: «نیروی دریایی ایالات متحده حقوق و آزادیهای خود را «قفل» میکند... با ظرفیت خود در غرق کردن هر کشتی که سعی در انکار این حقوق دارد، و نه با تصویب UNCLOS. در حالی که این ممکن است برای نیروی دریایی صادق باشد، همانطور که در اکوادور دیدیم، کشتی های ماهیگیری و تجاری ما نمی توانند همه اسکورت نظامی داشته باشند و تصویب UNCLOS به تضمین امنیت آنها کمک می کند.
انزواگرایان استدلال می کنند که UNCLOS به همان اندازه که سازمان ملل با خود ایالات متحده غیردوستانه است، با ایالات متحده تبدیل خواهد شد. اما اقیانوس یک منبع جهانی است و برای مدیریت آن به همکاری بین المللی نیاز است. اظهارات یکجانبه حاکمیتی که به دنبال اعلامیه های ترومن انجام شد به بی ثباتی و درگیری در سراسر جهان منجر شد. برچیدن UNCLOS، همانطور که این انزواطلبها پیشنهاد میکنند، آغازگر دوره جدیدی از بیثباتی است که یادآور دوره پس از اعلامیههای ترومن است. این بی ثباتی باعث ایجاد عدم اطمینان و ریسک شد و مانع سرمایه گذاری شد.
محافظه کاران بازار آزاد استدلال می کنند که سیستم موازی مانع رقابت می شود. آنها درست می گویند، اما رقابت بی حد و حصر برای منابع اقیانوسی یک رویکرد کارآمد نیست. با گرد هم آوردن رهبران از سرتاسر جهان برای مدیریت مواد معدنی زیر دریا، میتوانیم تلاش کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که شرکتها نمیتوانند با بیتوجهی به رفاه نسلهای فعلی و آینده، از کف دریا سود ببرند. مهمتر از آن، ISA ثبات لازم برای سرمایه گذاری نزدیک به میلیارد دلاری مورد نیاز برای شروع استخراج را فراهم می کند. به طور خلاصه، مخالفان UNCLOS ایدئولوژی های سیاسی زمینی را برای منابعی فراتر از محدوده آن گفتمان به کار می برند. با انجام این کار، آنها همچنین نیازهای صنایع دریایی ما را نادیده می گیرند که همه آنها از تصویب حمایت می کنند. با اتخاذ موضعی که با سناتورهای محافظهکار جمهوریخواه طنینانداز میشود، آنها به اندازهای مخالفت کردهاند که مانع از تصویب آن شوند.
درسی کلیدی که باید از این مبارزه گرفت این است که با تغییر اقیانوس و نحوه استفاده از آن، باید حکومت، فناوری و ایدئولوژی های خود را برای مقابله با چالش های موجود در این تغییرات تکامل دهیم. برای قرنها، دکترین آزادی دریاها منطقی بود، اما با تغییر کاربریهای اقیانوسی، ارتباط خود را از دست داد. در زمانی که ترومن اعلامیه های خود را در سال 1945 صادر کرد، جهان به رویکرد جدیدی برای اداره اقیانوس ها نیاز داشت. UNCLOS راه حل کاملی برای مشکل حاکمیت نیست، اما هیچ چیز دیگری نیز پیشنهاد شده است. اگر معاهده را تصویب کنیم، میتوانیم درباره اصلاحات جدید مذاکره کنیم و به بهبود UNCLOS ادامه دهیم. با باقی ماندن خارج از معاهده، ما فقط می توانیم شاهد مذاکره بقیه جهان در مورد آینده اداره اقیانوس ها باشیم. با ممانعت از پیشرفت، شانس خود را برای شکل دادن به آن از دست می دهیم.
امروزه، ترکیبات تغییرات آب و هوایی در استفاده از اقیانوس ها تغییر می کنند و اطمینان می دهند که اقیانوس و نحوه استفاده ما از آن با سرعت بیشتری از همیشه تغییر می کنند. در مورد UNCLOS، مخالفان موفق بوده اند، زیرا موقعیت ایدئولوژیک آنها به خوبی در بین سیاستمداران طنین انداز است، اما نفوذ آنها در سنا متوقف می شود. موفقیت کوتاهمدت آنها بذر یک نابودی برجسته را دوخته است، زیرا پیشرفتهای فناوری ما را مجبور میکند تا زمانی که حمایت صنعت غیرقابل عبور شود، این معاهده را تصویب کنیم. این مخالفان پس از این تغییر در بحثها ارتباط چندانی ندارند. همانطور که هیأت ریگان پس از نوسان، حمایت خود را در مذاکرات از دست داد. با این حال، کسانی که واقعیتهای سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطی استفاده از اقیانوس را میپذیرند، مزیت بزرگی در شکلدهی به آینده آن خواهند داشت.
با تأمل در سی سال پس از برجام، شکست ما در تصویب این معاهده بزرگ به نظر می رسد. این شکست نتیجه ناتوانی در چارچوب بندی مناسب بحث در قالب های عمل گرایانه بود. در عوض، قطبنماهای ایدئولوژیک که واقعیتهای اقتصادی و زیستمحیطی استفاده از اقیانوسها را نادیده میگرفت، ما را به سمت بنبست سوق داده است. در مورد UNCLOS، حامیان از نگرانی های سیاسی اجتناب کردند و در نتیجه نتوانستند به تصویب برسند. در حرکت رو به جلو، باید به خاطر داشته باشیم که سیاست اقیانوسی سالم با در نظر گرفتن واقعیت های سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی ساخته خواهد شد.
متیو کانیسترارو در بهار 2012 به عنوان دستیار پژوهشی در بنیاد اقیانوس کار کرد. او در حال حاضر دانشجوی ارشد در کالج کلرمونت مک کنا است، جایی که در رشته تاریخ تحصیل می کند و یک پایان نامه افتخاری در مورد ایجاد NOAA می نویسد. علاقه متیو به سیاست اقیانوس از عشق او به قایقرانی، ماهیگیری در آب شور و تاریخ سیاسی آمریکا ناشی می شود. پس از فارغ التحصیلی، او امیدوار است که از دانش و اشتیاق خود برای ایجاد تغییرات مثبت در نحوه استفاده ما از اقیانوس استفاده کند.