در تعقیب اهداف خود برای افزایش سلامت اقیانوس‌ها و در عین حال حفاظت از جوامع ماهیگیری، بنیاد اقیانوس به مدت طولانی و سخت با همکاران بشردوست حفاظت از دریا کار کرده است تا مجموعه‌ای از ابزارهای مدیریت اقیانوس و ماهیگیری را تأمین مالی کند، که با قانون در سال 1996 آغاز شد. واقعا ساخته شده است

با این حال، ما به طور فزاینده‌ای نگران این تمایل هستیم که وقتی با مشکلاتی به این بزرگی و پیچیدگی مواجه می‌شویم، به دنبال «گلوله نقره‌ای» وسوسه‌انگیز باشیم. یک راه حلی که به پایداری اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی برای تلاش های ماهیگیری در سطح جهانی دست می یابد. متأسفانه این راه‌حل‌های «جادویی»، در حالی که مورد توجه سرمایه‌گذاران، قانون‌گذاران و گاهی رسانه‌ها هستند، هرگز آن‌طور که می‌خواهیم کارآمد نیستند و همیشه پیامدهای ناخواسته‌ای دارند.

به عنوان مثال، مناطق حفاظت شده دریایی را در نظر بگیرید - به راحتی می توان مزایای کنار گذاشتن مناطق به ویژه غنی، حفاظت از دالان های مهاجرت یا بستن فصلی مکان های تولید مثل شناخته شده را مشاهده کرد - به منظور پشتیبانی از بخش های مهم چرخه زندگی موجودات اقیانوسی.  در عین حال، چنین مناطق حفاظت شده به تنهایی نمی توانند "اقیانوس ها را نجات دهند". آنها باید با استراتژی های مدیریتی همراه شوند تا آبی که به آنها می ریزد، به حداقل رساندن آلاینده های ناشی از هوا، زمین و باران، و در نظر گرفتن سایر گونه هایی که ممکن است در هنگام دخالت با منابع غذایی آنها یا شکارچیان آنها در معرض خطر قرار گیرند. و محدود کردن فعالیت‌های انسانی که بر زیستگاه‌های ساحلی، نزدیک ساحل و اقیانوسی تأثیر می‌گذارد.

یک استراتژی «گلوله نقره ای» بسیار کمتر اثبات شده، اما به طور فزاینده ای محبوب، سهمیه های قابل انتقال فردی است (همچنین به عنوان ITQ، IFQ، LAPPS، یا سهام گرفتن شناخته می شود). این سوپ الفبا اساساً یک منبع عمومی، یعنی یک ماهیگیری خاص را به افراد خصوصی (و شرکت ها) اختصاص می دهد، البته با مشورت منابع علمی در مورد "صید" توصیه شده مجاز. ایده در اینجا این است که اگر ماهیگیران "مالک" منابع باشند، آنگاه انگیزه هایی برای جلوگیری از صید بی رویه، مهار تجاوز به رقبای خود و کمک به مدیریت منابع حفاظت شده برای پایداری طولانی مدت خواهند داشت.

ما همراه با سایر سرمایه‌گذاران، از ITQهایی که به خوبی متعادل بودند (از نظر زیست‌محیطی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی) حمایت کرده‌ایم و آنها را یک آزمایش مهم سیاستی می‌دانیم، اما نه یک گلوله نقره‌ای. و ما تشویق شدیم که ببینیم در برخی از ماهیگیری‌های خطرناک، ITQ به معنای رفتار کم‌خطر ماهیگیران است. با این حال، نمی‌توانیم فکر نکنیم که مانند هوا، پرندگان، گرده‌ها، دانه‌ها (اوه، آیا این را گفتیم؟) و غیره، تلاش برای ایجاد مالکیت بر منابع منقول، در ابتدایی‌ترین سطح، تا حدودی پوچ است. و این مشکل اساسی باعث شده است که بسیاری از این طرح‌های مالکیت دارایی به شیوه‌های ناگواری هم برای ماهیگیران و هم برای ماهی‌ها اجرا شوند.

از آنجا که 2011، سوزان راست، خبرنگار تحقیقی برای ساعت کالیفرنیا و مرکز گزارشات تحقیقی، در حال بررسی راه هایی است که در آن حمایت بشردوستانه از استراتژی های ITQ/سهم صید ممکن است واقعاً به جوامع وابسته به ماهیگیری آسیب رسانده باشد و در دستیابی به اهداف حفاظتی شکست خورده باشد. در 12 مارس 2013، گزارش او، سیستم حقوق ماهیگیری ایالات متحده را به کالا تبدیل می کند، ماهیگیران کوچک را تحت فشار قرار می دهد منتشر شد. این گزارش تصدیق می‌کند که در حالی که تخصیص منابع شیلات می‌تواند ابزار خوبی باشد، قدرت آن برای ایجاد تغییرات مثبت محدود است، به‌ویژه در روش نسبتاً محدودی که اجرا شده است.

نگرانی ویژه این است که «سهم صید»، علی‌رغم پیش‌بینی‌های خوش‌بینانه کارشناسان اقتصادی، در نقش ادعا شده خود به‌عنوان یک راه‌حل حفاظتی شکست خورده است، زیرا جمعیت ماهیان در مناطق مشمول ITQ/سهم صید به کاهش ادامه داده است، و 1) ابزاری برای کمک به حفظ فرهنگ های سنتی دریایی و ماهیگیران کوچک. در عوض، یک پیامد ناخواسته در بسیاری از جاها انحصار فزاینده تجارت ماهیگیری در دست چند شرکت و خانواده قدرتمند سیاسی بوده است. مشکلات عمومی در صید ماهی کاد نیوانگلند تنها نمونه ای از این محدودیت هاست.

ITQs/Catch Shares، به عنوان ابزاری به خودی خود، فاقد ابزاری برای پرداختن به مسائلی مانند حفاظت، حفظ جامعه، پیشگیری از انحصار و وابستگی‌های چندگانه به گونه‌ها هستند. متأسفانه، ما اکنون با این مقررات تخصیص منابع محدود در آخرین اصلاحات قانون Magnuson-Stevens گیر کرده ایم.

به طور خلاصه، هیچ روش آماری معناداری برای نشان دادن اینکه ITQ باعث حفاظت می شود وجود ندارد. هیچ مدرکی وجود ندارد که سهام صید برای کسی به جز شبه انحصارهایی که پس از تجمیع ظاهر می شوند، منافع اقتصادی ایجاد کند، وجود ندارد. هیچ مدرکی مبنی بر مزایای زیست محیطی یا بیولوژیکی وجود ندارد مگر اینکه ماهیگیری محدود شود و ظرفیت مازاد بازنشسته شود. با این حال، شواهد زیادی مبنی بر اختلال اجتماعی و/یا از دست دادن جامعه وجود دارد.

در زمینه کاهش بهره وری در اقیانوس جهانی، صرف این همه زمان و انرژی برای بررسی جزئیات یک عنصر از سیاست مدیریت شیلات کمی عجیب به نظر می رسد. با این حال، حتی زمانی که ما به دنبال تعمیق ارزش سایر ابزارهای مدیریت ماهیگیری هستیم، همه ما موافقیم که ITQ باید با ارزش ترین ابزاری باشد که می تواند باشد. برای تقویت اثربخشی آن، همه ما باید درک کنیم:

  • کدام شیلات آنقدر زیاد صید می شوند یا به سرعت در حال کاهش هستند که این نوع انگیزه های اقتصادی برای الهام بخشیدن به سرپرستی دیر است و شاید لازم باشد فقط نه بگوییم؟
  • چگونه از انگیزه‌های اقتصادی منحرفی که باعث تحکیم صنعت و در نتیجه انحصارات قدرتمند سیاسی و مقاوم در برابر علم می‌شود، اجتناب کنیم، مانند آنچه در سهمیه ۹۸ درصدی دو شرکتی منهادن (معروف به بنکر، شینر، پورگی) رخ داده است؟
  • چگونه می توان قوانین را به روش صحیح برای قیمت گذاری مناسب ITQ و همچنین جلوگیری از پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی ناخواسته تعریف کرد؟ [و این مسائل به همین دلیل است که در حال حاضر سهم گرفتن در نیوانگلند بسیار بحث برانگیز است.]
  • چگونه اطمینان حاصل کنیم که شرکت‌های بزرگ‌تر، با بودجه بهتر و از نظر سیاسی قدرتمندتر از سایر حوزه‌های قضایی، ناوگان مالک-اپراتور وابسته به جامعه را از ماهیگیری محلی خود خارج نکنند؟
  • هر زمان که حفاظت از زیستگاه و گونه ها یا کاهش کل صید مجاز (TAC) به یک ضرورت علمی تبدیل شود، چگونه می توان انگیزه های اقتصادی را برای جلوگیری از شرایطی که می تواند ادعاهای "تداخل با منافع اقتصادی" را ایجاد کند، ساختار داد؟
  • چه ابزارهای نظارتی و سیاستی دیگری را باید در ترکیب با ITQ به کار ببریم تا اطمینان حاصل کنیم که ظرفیت مازاد قابل توجهی که در قایق‌های ماهیگیری داریم و تجهیزات فقط به سایر مناطق شیلات و جغرافیایی منتقل نمی‌شود؟

گزارش جدید مرکز گزارش‌های تحقیقی، مانند بسیاری دیگر از گزارش‌های به خوبی تحقیق شده، باید سازمان‌های حفاظت از دریا و جوامع ماهیگیری را مورد توجه قرار دهد. این یادآوری دیگری است که بعید است ساده ترین راه حل بهترین باشد. مسیر دستیابی به اهداف مدیریت شیلات پایدار نیازمند رویکردهای گام به گام، متفکرانه و چند جانبه است.

منابع اضافی

برای کسب اطلاعات بیشتر، لطفاً ویدیوهای کوتاه ما را در زیر مشاهده کنید، به دنبال آن پاورپوینت و کاغذهای سفید ما را مشاهده کنید، که دیدگاه ما را در مورد این ابزار مهم برای مدیریت شیلات بیان می کند.

بازار ماهی: درون نبرد با پول بزرگ برای اقیانوس و بشقاب شام شما

کتاب خوش‌نویسی و متعادل لی ون در وو (#FishMarket) «بازار ماهی: درون نبرد با پول بزرگ برای اقیانوس و بشقاب شام» درباره سهم صید - تخصیص ماهی‌هایی که متعلق به همه آمریکایی‌ها است به منافع خصوصی . در مورد نتیجه گیری کتاب: 

  • سهام گرفتن برنده می شود؟ ایمنی ماهیگیران - تلفات و جراحات کمتر در دریا. دیگر خبری از مرگبارترین صید نیست! ایمن تر خوب است.
  • ضرر با سهام گرفتن؟ حق ماهیگیری برای جوامع کوچک ماهیگیری و به نوبه خود، بافت اجتماعی نسل ها در دریا. شاید باید اطمینان حاصل کنیم که جامعه با دیدگاه میراث بلندمدت منحصر به فرد یک جامعه، مالک سهام است.
  • هیئت منصفه کجاست؟ این که آیا سهم صید باعث نجات ماهی می‌شود، یا تضمینی برای کار بهتر انسانی و شیوه‌های ماهیگیری. آنها میلیونر می کنند.

Catch Shares: Perspectives from The Ocean Foundation

بخش اول (مقدمه) - "سهمیه های ماهیگیری فردی" برای ایمن تر کردن ماهیگیری ایجاد شد. "سهم صید" یک ابزار اقتصادی است که برخی معتقدند می تواند صید بی رویه را کاهش دهد. اما نگرانی هایی وجود دارد…

بخش دوم - مسئله تحکیم. آیا سهام صید ماهیگیری صنعتی را به قیمت جوامع ماهیگیری سنتی ایجاد می کند؟

بخش سوم (نتیجه‌گیری) - آیا سهام Catch یک مالکیت خصوصی درست از یک منبع عمومی ایجاد می‌کند؟ نگرانی ها و نتیجه گیری های بیشتر از بنیاد اقیانوس.

عرشه پاور پوینت

گرفتن سهام

کاغذهای سفید

مدیریت مبتنی بر حقوق توسط مارک جی اسپالدینگ

ابزارها و استراتژی‌ها برای مدیریت مؤثر شیلات توسط مارک جی اسپالدینگ

بازگشت به تحقیق