توسط کمبل هاو، کارآموز پژوهشی، بنیاد اقیانوس
در طول سالها، بنیاد اقیانوس خوشحال بوده است که میزبان کارآموزان تحقیقاتی و اداری است که به ما کمک کردهاند تا به مأموریت خود دست یابیم، حتی زمانی که درباره سیاره اقیانوسی ما اطلاعات بیشتری کسب کردهاند. ما از برخی از آن کارآموزان خواسته ایم تجربیات مربوط به اقیانوس خود را به اشتراک بگذارند. در زیر اولین مورد از یک سری پست های وبلاگ کارآموز TOF است.
کارآموزی در بنیاد اقیانوس، پایه ای برای کنجکاوی اقیانوسی من قرار داد. من به مدت سه سال با TOF کار کردم و در مورد تلاش ها و فرصت های حفاظت از اقیانوس ها در سراسر جهان یاد گرفتم. تجربه اقیانوسی من قبلاً عمدتاً شامل بازدید از ساحل و تحسین همه آکواریوم ها بود. همانطور که در مورد TED ها (دستگاه های حذف لاک پشت ها)، شیرماهی مهاجم در کارائیب و اهمیت مراتع علف دریایی بیشتر یاد گرفتم، شروع کردم به دیدن آن برای خودم. من با گرفتن مجوز غواصی PADI شروع کردم و به غواصی در جامائیکا رفتم. به وضوح به یاد دارم که وقتی یک بچه لاک پشت دریایی پوزه عقابی را دیدیم که بدون زحمت و با آرامش از کنارش می گذشت. زمانی فرا رسید که خودم را در ساحل، در فاصله 2000 مایلی از خانه، با واقعیتی متفاوت دیدم.
در اولین گشت شبانهام، با خودم فکر کردم، «هیچ راهی وجود ندارد که بتوانم سه ماه دیگر این کار را انجام دهم...» چهار ساعت و نیم طولانی کار غیرمنتظرهای سخت بود. خبر خوب این است که قبل از ورود من، آنها فقط رد چند لاک پشت را دیده بودند. در آن شب ما با پنج زیتون ریدلی روبرو شدیم که از اقیانوس برای لانه کردن و لانه های هفت نفر دیگر بالا می رفتند.
در حالی که هر لانه بین 70 تا 120 تخممرغ داشت، به سرعت کولهپشتیها و کیسههای ما را سنگین میکردند و ما آنها را برای محافظت جمعآوری میکردیم تا زمانی که از تخم بیرون بیایند. پس از پیاده روی در ساحل تقریباً 2 مایلی، 4.5 ساعت بعد، به هچری بازگشتیم تا لانه های بازیابی شده را دوباره دفن کنیم. این کار بدنی طاقت فرسا، با ارزش، همیشه شگفتانگیز، زندگی من برای سه ماه آینده شد. پس چگونه به آنجا رسیدم؟
پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه ویسکانسین، مدیسون در سال 2011، تصمیم گرفتم که در زمینه حفاظت از اقیانوس در اساسی ترین سطح آن تلاش کنم: در زمینه. پس از کمی تحقیق، یک برنامه حفاظت از لاک پشت های دریایی به نام PRETOMA را در Guanacaste، کاستاریکا پیدا کردم. PRETOMA یک سازمان غیرانتفاعی کاستاریکا است که کمپین های مختلفی با تمرکز بر حفاظت از دریا و تحقیقات در سراسر کشور دارد. آنها برای حفظ جمعیت سر چکش در جزایر کوکوس تلاش می کنند و با ماهیگیران برای حفظ نرخ صید پایدار کار می کنند. افراد از سراسر جهان برای داوطلب شدن، کارآموزی یا کمک به تحقیقات میدانی درخواست می دهند. در اردوی من 5 آمریکایی، 2 اسپانیایی، 1 آلمانی و 2 کاستاریکایی حضور داشتند.
من در اواخر آگوست 2011 به عنوان دستیار پروژه به آنجا رفتم تا در ساحلی دورافتاده در 19 کیلومتری نزدیکترین شهر کار کنم. این ساحل Playa Caletas نام داشت و کمپ بین یک منطقه تالاب و اقیانوس آرام قرار داشت. وظایف ما شامل طیف وسیعی از وظایف بود: از پخت و پز گرفته تا سازماندهی کیسه های گشت و نظارت بر هچر. هر شب، من و سایر دستیاران پروژه گشت زنی 3 ساعته در ساحل برای جستجوی لاک پشت های دریایی تودرتو می کردیم. این ساحل توسط Olive Ridleys، Greens و گهگاه افرادی که به شدت در معرض خطر چرمی بودند رفت و آمد می کردند.
به محض برخورد با یک مسیر، در حالی که همه چراغهایمان خاموش بود، مسیری را دنبال میکردیم که ما را به یک لانه، یک لانه دروغین یا یک لاک پشت میبرد. وقتی لاکپشتی را پیدا میکردیم که لانه میکند، تمام اندازههای آن را میگرفتیم و آنها را نشان میدادیم. لاکپشتهای دریایی معمولاً هنگام لانهسازی در حالت «خلسه» قرار میگیرند، بنابراین نورها یا اختلالات کوچکی که ممکن است هنگام ثبت دادهها رخ دهد، آزارشان ندهد. اگر ما خوش شانس بودیم، لاک پشت لانه خود را حفر می کرد و ما می توانستیم به راحتی عمق نهایی آن لانه را اندازه گیری کنیم و بدون زحمت تخم ها را هنگام گذاشتن او جمع آوری کنیم. در غیر این صورت، ما باید در کنارش منتظر بمانیم تا لاک پشت لانه را دفن و فشرده کند و سپس به دریا برگردد. پس از بازگشت به کمپ، بین 3 تا 5 ساعت بعد، لانهها را در همان عمق و در ساختار مشابهی که بازیابی شده بود، دفن میکردیم.
زندگی در اردوگاه آسان نبود. پس از ساعتها نگهبانی از هچری، پیدا کردن لانهای در گوشهای دور ساحل، با تخمهایی که توسط راکون خورده شده بود، بسیار دلسردکننده بود. گشت زنی در ساحل و رسیدن به لانه ای که قبلاً توسط یک شکارچی متخلف جمع آوری شده بود، سخت بود. بدتر از همه، زمانی بود که یک لاکپشت دریایی کاملاً بالغ در ساحل ما سرازیر میشد و بر اثر بریدگی در قفسه خود میمیرد که احتمالاً ناشی از یک قایق ماهیگیری است. این اتفاقات کم نبود و شکست ها برای همه ما ناامید کننده بود. برخی از مرگ و میر لاک پشت های دریایی، از تخم ها گرفته تا جوجه ها، قابل پیشگیری بود. دیگران اجتناب ناپذیر بودند. در هر صورت، گروهی که من با آنها کار کردم بسیار نزدیک شدند و هر کسی میتوانست ببیند که ما چقدر برای بقای این گونه اهمیت میدهیم.
یکی از واقعیت های نگران کننده ای که بعد از ماه ها کار در ساحل کشف کردم این بود که این موجودات کوچک چقدر شکننده بودند و چقدر باید برای زنده ماندن تحمل می کردند. به نظر می رسید تقریباً هر حیوان یا الگوی آب و هوای طبیعی یک تهدید بود. اگر باکتری یا حشره نبود، اسکانک یا راکون بود. اگر کرکس و خرچنگ نبود در تور ماهیگیر غرق می شد! حتی تغییر الگوهای آب و هوا می تواند تعیین کند که آیا آنها در چند ساعت اول زندگی خود زنده مانده اند یا خیر. به نظر میرسید که این موجودات کوچک، پیچیده و شگفتانگیز همه شانسها را در برابر خود دارند. گاهی اوقات تماشای آنها در مسیر دریا سخت بود، زیرا میدانستیم چه چیزی با آن روبرو خواهند شد.
کار در ساحل برای PRETOMA هم مفید و هم خسته کننده بود. من با لانه سالم بزرگی از لاک پشت هایی که از تخم بیرون می آیند و با خیال راحت به سمت دریا حرکت می کنند، احساس جوانی کردم. اما همه ما میدانستیم که بسیاری از چالشهایی که یک لاکپشت دریایی با آن روبرو میشود از دست ما خارج است. ما نمی توانستیم میگوهایی را که از استفاده از TED امتناع می کردند، کنترل کنیم. ما نتوانستیم تقاضا برای تخمهای لاکپشت دریایی که در بازار برای غذا فروخته میشود را کاهش دهیم. کار داوطلبانه در این زمینه، نقش مهمی ایفا می کند - هیچ شکی در آن وجود ندارد. اما اغلب مهم است که به یاد داشته باشید، مانند تمام تلاشهای حفاظتی، پیچیدگیهایی در سطوح مختلف وجود دارد که باید برای ایجاد موفقیت واقعی مورد توجه قرار گیرد. کار با PRETOMA دیدگاهی را در مورد دنیای حفاظت از محیط زیست ارائه داد که قبلاً هرگز آن را نمی شناختم. من خوش شانس بودم که همه اینها را در حین تجربه تنوع زیستی غنی، مردم سخاوتمند و سواحل خیره کننده کاستاریکا یاد گرفتم.
کمپل هاو در حالی که مدرک تاریخ خود را در دانشگاه ویسکانسین به پایان رساند، به عنوان کارآموز پژوهشی در بنیاد اقیانوس خدمت کرد. کمپبل سال جوانی خود را در خارج از کشور در کنیا گذراند، جایی که یکی از وظایف او کار با جوامع ماهیگیری در اطراف دریاچه ویکتوریا بود.