اوایل این ماه، در مقاله ای در واشنگتن پست از من نقل قول شد.ایالات متحده سیاست های ماهیگیری را تشدید می کند و محدودیت های صید در سال 2012 را برای همه گونه های مدیریت شده تعیین می کندتوسط جولیت ایلپرین (صفحه A-1، 8 ژانویه 2012).

نحوه مدیریت تلاش ماهیگیری موضوعی است که ماهیگیران، جوامع ماهیگیری و حامیان سیاست ماهیگیری و نه بسیاری از افراد دیگر را به خود مشغول می کند. این پیچیده است و از سال 1996، زمانی که مشخص شد که ماهیگیری ما با مشکل مواجه است، به طور پیوسته از فلسفه "ماهی برای هر چیزی که می توانید" به سمت "بیایید مطمئن شویم در آینده ماهی وجود دارد" فاصله گرفته است. در سال 2006، کنگره مجوز مجدد قانون مدیریت شیلات فدرال را تصویب کرد. قانون برنامه‌های مدیریت شیلات را ملزم می‌کند که محدودیت‌های صید سالانه را تعیین کنند، شوراهای مدیریت منطقه‌ای به توصیه‌های مشاوران علمی هنگام تعیین محدودیت‌های صید توجه کنند، و الزام اقدامات پاسخگویی را برای اطمینان از تحقق اهداف اضافه می‌کند. شرط پایان دادن به صید بی رویه باید طی 2 سال برآورده شود و بنابراین ما کمی از برنامه عقب هستیم. با این حال، توقف صید بی رویه برخی از ماهی های تجاری مورد استقبال قرار می گیرد. در واقع، من از گزارش های شوراهای شیلات منطقه ای خود مبنی بر اینکه مفاد "اول علم" مجوز مجدد در سال 2006 کار می کنند، خوشحالم. زمان آن فرا رسیده است که شکار خود را از این حیوانات وحشی به سطحی محدود کنیم که به ماهی اجازه بهبودی بدهد.  

اکنون باید از خود بپرسیم که اگر آنچه ما می خواهیم پایان دادن به صید بی رویه و همچنین تلاشی موفقیت آمیز برای پایان دادن به استفاده بی رویه از ابزارهای ماهیگیری و تخریب زیستگاه ها باشد، اهداف مدیریت شیلات ما چیست؟

  • ما باید این انتظار را از دست بدهیم که ماهی های وحشی می توانند حتی 10 درصد از جمعیت جهان را تغذیه کنند
  • ما باید از غذای حیوانات اقیانوسی محافظت کنیم که وقتی ماهی‌های علوفه‌شان ناپدید می‌شوند، فقط نمی‌توانند کنار مک‌دونالدز برای یک غذای شاد تاب بخورند.
  • ما باید ظرفیت گونه‌های دریایی را برای انطباق با آب‌های گرم‌تر، تغییر شیمی اقیانوس‌ها و طوفان‌های شدیدتر افزایش دهیم تا اطمینان حاصل کنیم که جمعیت‌های سالم و مکان‌هایی سالم برای زندگی آنها داریم.
  • علاوه بر محدودیت‌های جدید صید سالانه، باید کنترل‌های معنی‌داری بیشتری روی صید جانبی داشته باشیم تا از کشتن و دفع غیرعمدی ماهی‌ها، سخت‌پوستان و سایر موجودات اقیانوسی که بخشی از صید مورد نظر نبوده‌اند، جلوگیری کنیم.
  • ما باید از بخش‌هایی از اقیانوس در برابر وسایل ماهیگیری مخرب محافظت کنیم. به عنوان مثال، محل تخم ریزی و پرورش ماهی، کف دریا ظریف، زیستگاه های منحصر به فرد ناشناخته، مرجان ها، و همچنین مکان های تاریخی، فرهنگی و باستانی
  • ما باید راه هایی را شناسایی کنیم که از طریق آنها بتوانیم ماهی بیشتری را در خشکی پرورش دهیم تا فشار بر ذخایر وحشی کاهش یابد و آبراه های ما آلوده نشود، زیرا آبزی پروری در حال حاضر منبع بیش از نیمی از عرضه کنونی ماهی ما است.
  • در نهایت، ما به اراده سیاسی و تخصیص برای نظارت واقعی نیاز داریم تا بازیگران بد به معیشت جوامع فداکار ماهیگیری که نگران حال و آینده هستند آسیب نرسانند.

بسیاری از مردم، برخی می گویند از هر 1 نفر 7 نفر (بله، 1 میلیارد نفر است)، برای نیازهای پروتئینی خود به ماهی متکی هستند، بنابراین ما نیز باید به فراتر از ایالات متحده نگاه کنیم. ایالات متحده در حال حاضر در تعیین محدودیت های صید و حرکت به سمت پایداری پیشرو است، اما ما باید با دیگران در مورد ماهیگیری غیرقانونی، گزارش نشده و غیرقانونی (IUU) کار کنیم تا اطمینان حاصل کنیم که سیاره ما در شرایطی قرار نگیرد که ظرفیت جهانی برای ماهی گیری به طور قابل توجهی از ظرفیت ماهی برای تولید مثل طبیعی بیشتر است. در نتیجه، صید بی رویه یک موضوع امنیت غذایی جهانی است و حتی باید در دریاهای آزاد که هیچ کشوری صلاحیت آن را ندارد، رسیدگی شود.

گرفتن و بازاریابی هر حیوان وحشی، به عنوان غذا در مقیاس تجاری جهانی، پایدار نیست. ما نتوانسته ایم این کار را با حیوانات خشکی انجام دهیم، بنابراین نباید انتظار شانس بهتری در مورد گونه های دریایی داشته باشیم. در بسیاری از موارد، ماهیگیری در مقیاس کوچک و تحت کنترل جامعه می تواند واقعاً پایدار باشد، و با این حال، در حالی که مفهوم تلاش ماهیگیری محلی به خوبی مدیریت شده قابل تکرار است، آن را تا سطحی که بتواند جمعیت ایالات متحده را تغذیه کند، مقیاس پذیر نیست. کمتر جهان، یا حیوانات دریایی که بخش مهمی از اقیانوس‌های سالم هستند. 

من همچنان بر این باورم که جوامع ماهیگیری بیشترین سهم را در پایداری و اغلب کمترین گزینه های اقتصادی و جغرافیایی برای ماهیگیری دارند. به هر حال تخمین زده می شود که 40,000 نفر تنها در نیوانگلند در نتیجه صید بی رویه ماهی آتلانتیک شمالی شغل خود را از دست دادند. در حال حاضر، جمعیت ماهی کاد ممکن است در حال بازسازی باشند، و خوب است که ببینیم ماهیگیران محلی همچنان از طریق مدیریت خوب و نگاه دقیق به آینده، از این صنعت سنتی امرار معاش می کنند.

ما دوست داریم شاهد بازگشت ماهیگیری وحشی جهان به سطح تاریخی خود باشیم (تعداد ماهی های موجود در دریا در سال 1900 6 برابر امروز بود). ما مفتخریم که از همه کسانی که برای احیای اقیانوس تلاش می کنند و در نتیجه از افرادی که به منابع طبیعی آن وابسته هستند حمایت می کنیم (شما نیز می توانید بخشی از این حمایت باشید، فقط اینجا را کلیک کنید.)

مارک جی. اسپالدینگ